شازده کوچولو

دل نوشته ها و خاطرات زندگی(راستش اول می خواستم اینجا یک مکان خصوصی باشه چند روزیه که تصمیم گرفتم عمومیش کنم )

شازده کوچولو

دل نوشته ها و خاطرات زندگی(راستش اول می خواستم اینجا یک مکان خصوصی باشه چند روزیه که تصمیم گرفتم عمومیش کنم )

یکشنبه ۱۸ ابان

سلام امروز از صبح تا ساعت ۱۲ و نیم داشتم ثبت نام کنکور انجام میدادم ولی خوشبختانه رسیدم ۵۰ صفحه رشدو بخونم و ۵ تا لغت ۵۰۴ به علاوه oxford و اینکه ساعت ۲ خوابیدم که خیلی دیر بود مامان  اینا تا ساعت ۴ رفته بودن قرص بخرند منم شام و نهارم  یکی شد یه کوچولو هم به تستهای امار نگاه انداختم بیشتر نرسیدم خدا کمک کنه'

شنبه 17 آبان

سلام

امروز خیلی گرفتار بودم اول صبح رفتم بیمه که خودم بیمرو رد کنم که مرخصی رفتم حداقل بیمم رد شده باشه ساعت 9:5 رسیدم و تا ساعت 10.5 کارم طول کشید وقتی رسیدم کتابخونه ساعت 12.5 بو دسریع رفتم ناهارمو گرم کردم خوردم بعد 

ساعت 1 بود با هر زور و زحمتی که بود نزدیک 30 صفحه خوندم ولی چون کتاب مقدمه داره میشه تا صفحه 100 که به خودم اون و آوانس دادم یه کمی هم لغات زبان از روی نرم افزار 504 طلایی خوندم می خوام کار نداشته باشم چقدرشو بلدم روزی 5 تا لغت بخونم حفظ کنم شب از دست اینکه سر بابام کلاه گذاشتن و یه چک بی مصرف 40 میلیونی بهش دادن و پولشو نمی دن تا صبح خوابم نبرد صبحم دعا کردم که خدا حقشونو بذاره کف دستشون برنامم برای یکشنبه یکی ثبت نام کنکوره یکی هم اینکه باید به برنامم برسم چون عقب افتادم یعنی آمارو روانشناسی و زبان

خدا کنه دیگه از برنامم عقب نیفتم

خدایا کمکم کن .


جمعه ۱۶ آبان

سلام 

خداروشکر که امروز تاحدودی مثل برنامه پیش رفتیم

صبح ساعت ۶ پاشدم نماز خوندم ولی تا ۹ و نیم وقتشو تو اینترنت تلف کردم قصدی پیدا کردن یه عکس از سردر دانشگاه خوشگله  بود ولی بعد رفتیم تو سایت apply abroad و راجع به شهرا خوندم خلاصه تا صبحانه بخورم ساعت شد  11 بعد روانشناسی رشدو خوندم و ۵۰ صفحرو تا ۳ تموم شد بعد ناهارخوردم تا ۶ خوابیدم بعد نماز خوندم و ساعت شد ۷ بعد تا هشت در گیر لغات زبان شدم بعد شروع کردم تست امارو زدن و درگیر شدم تا ۱۱ و نیم بعد شام خوردم بعد نقشه ذهنی رشدو کار کردم لغات ریختم تو لاینتر بعد دوباره امار تا ۱ بیدار بودم باید دو تا تست امار برمیگردم ولی یکی شد خدا کنه امروز با مشکلاتی که دارم یه تست بیشتر با ۵ تا ۵۰۴ رو بتونم کار کنم توکل به خدا تلاشم می کنم۰

روز پنج شنبه 93/8/15

سلام

امروز صبح ساعت چهار از خواب بیدار شدم بعد کلی گشتم که یه اپلیکیشن جعبه لاینتر خوب برای موبایلم گیر بیارم حتی حاضر بودم بخرم ولی تعریف خوبی نشده بود نمازمو اول وقت خوندم  آخر سر ساعت شد 6 من همون ankidroido  نصب کردم وجدانی هم خوب بود باینکه رایگانه ولی بهترینه .......

بعد دوباره خوابیدم تا ساعت 9:5 بعد از خوردن صبحانه ساعت 10 شده بود رفتم یکم دیکشنریرو باز کردم یک صفحه خوندم و لغاتو ریختم تو نرم افزار بعد سیستمو روشن کردم و شروع کردم به جسجو ببینم این رشته ای که می خوام بخونم چه دصدهایی برای آمارش باید بگیرم دیدم تا 50 بگیرم خوبه بعد تصمیم گرفتم تا درش 6 خلعتبریرو بیشتر نخونم چون همچین تاثیر خاصی م نداره بعدشم یه سری فایل های زبانمو دانلود کردم ساعت شد 12 بابام رسید بعد دیدم ای دل غافل این چکی که بهش دادن یه صفرش کم بوده بعدشم کلی سرش غر غر کردم که نیابد با چک راضی میشد ی و کلی حرص خوردم ساعت شد  3:5 من هنوز داشتم حرص می خوردم بعد ناهارو خوردم خوابیدم ساعت بود 4.5 تا 6 خوابیدم بعد پاشدم نماز خوندم بعد هی منو از پایین صدا می کردن داداشمم اومد خلاصه با هر زحمتی که بود درس 5 آمار تموم شد  ودرس ششم نیم ساعت سیستم که قاطی کرد بعد دوباره جستجو کردم راجع به مشاغل کامپیوتر و رشته ای که دوست دارم شاید یه ساعت اون وقتمو گرفت ساعت شد 10 بعد رفتم شام بخورمو بیام یه چند تا ایمیل خوندم کار خاصی نکرده بودم ولی مثل اینکه دنبال زمان کرده باشن ساعت شده بود 12 و موقع خوابیدن بود .

خلاصه که با این وضعیت پیش بره من به هیچ کاریم نمی رسم فقط هم سه ماه وقت دارم باید فردا حتماً 50 صفحه روانشناسیرو بخونم و شروع کنم تست های آمارو از سال 80 حداقل دو سری بزنم یه نیم نگاهیم به روش تحقیق داشته باشم به اضافه لغت های زبان دو صفحه و این وسط هم که نزدیک 10 روزو از دست می دم باید بجنبم .

افکارم مغشوشه خدایا کمکم کن .


معرفی

سلام عرض می کنم خدمت همه دوستان
اصل مطلب اینکه دیدم هرکی نوشت عاقبت به خیر شد گفتم منم بنویسم .