سلام واقعا نمی دونم چی بگم ?
نمی دونم از سال ۸۸ چه بلایی سر این مملکت اومده?
همه چیز عوض شد آدم ها به هم اعتماد ندارن دنبال علم نیستن براشون مهم نیست از چه راهی بالا برن
من نه سال سابقه کارمو ول کردم بیام درس بخونم ولی اینجام باز همون آش و همون کاسه
جامعه آکنده از عقده های درون تنها اسم مناسبی که یافتم
فرار هم نمیشه کرد به خاطر اینکه شاید محیط اونجا برام تحملش سخته
انگار اینجا یه گروه درست و حسابی و علمی نمیشه تشکیل داد از علم فقط به دنبال منافعش هستند نه خود علم
خیلی تلاش می کنم ولی تا اینجا که بی فایده بوده چرا آدم ها ی این دوره زمونه اینقدر خودخواهند چرا فقط دنبال منافع ! هرچی باهاشون همراه میشی همراهی نمی کنند وسط راه ولت می کنن سر در نمی یارم انگار خودشون خودشون رو از چیزهای خوب محروم می کنن .
منم از خوبی کردن محروم می کنن واقعا این سونامی کار کیه? کی مقصره?
پس کی می خوان از این خواب بیدار بشن .
خدایا خسته شدم از دست یک مشت آدم دل مرده .
کاش زودتر تموم بشه ......ٔ.....