صبح است پنجره را گشودم ،صدای ماشین های اطراف و نغمه های ناگهانی جیک جیک و غار غار پرندگان و گاهی صداهای مبهم اطرافیان تنها صدایی است که به گوش می رسد با خود می اندیشم ای کاش فکر کردن مکانی داشت و ای کاش همیشه ذهنم و خودم را درگیر فکر کردن نمی کنم نمی دانم شاید از چیزی واهمه دارم یا انگار به اهدافی می اندیشم که هنوز به آن نرسیدم هدف های دور و نزدیک نمی دانم درست است یانه
اینجا کجاست ؟!
اینجا اداره است مکان رباط ها ،ریاط هایی که هیچ گاه فکر نمی کنند ...........
رباط هایی که تنها به اهداف مادی خود یعنی همان "پول" یعنی همان "چرک کف دست " می اندیشند .
من آموزگارم سعی می کنم چیز هایی به اطافیان بیاموزم ولی ........
خیلی حرف ها می زنم و بیشتر در عمل ثابت می کنم ولی بازهم فایده ای ندارد .
افکارم مثبت است و به شدت خود را در معرض و تلاطم امواج قرار می دهم ولی آنها ککشان هم نمی گزد .
و چون فکر نمی کنند هیچ گاه خود را عذاب نمی دهند و مغزشان تنها و تنها برای اهداف خاص شخصی برنامه ریزی شده
به دور دست نظری ندارند و تنها جلوی پای خود را می بینند .
گاه قلبم می زند خسته ام از این دنیای وارونه و می توان گفت کمال گرام و همیشه طوری رفتار می کنم که انتظار افراد را نسبت به خودم بالا می برم به طوری که شرایط بدی برایم ایجاد می شود .
طوری که فقط دارم تحمل می کنم و تاکنون رضایت شغلی برایم حاصل نشده است وقتی به چیزی می رسم می بینم که آن چیزی که می خواستم بدان برسم چیزی نیست که می خواستم و از محیط های مبهم و مجهول گریزانم .
سلام خدا خوبی ؟
بازم گرفتاری بازم گرفتاری
خدایا کار منو درست می کنی یه کار خوب بهم بدن دیگه اینقدر اذیتم نکنن
می دونم تقصیر خودم هم هست زیادی استرس داشتم ولی باور کن فقط و فقط می خواستم به بقیه کمک کنم
من دلم نیومد هرچی می کشم ازین دلمه ؟
ناراحتم نیستم که چرا دلم برای آدما می سوزه بالاخره نمیشه که اینطوری ؟؟؟؟
ولی می بینی که چقدر اذیتم می کنن و مورد سو استفاده قرار می گیرم
از دست یه سری آنتن ..............
یه سری آنتنی که نمی دونم از روی عمد و یا غیر عمد کارهای احمقانه ای انجام میدن ولی به هر حال شما راهنمایی و هدایتم
بکن من می خوام استرس نداشته باشم همین این روسا به آدم استرس می دن .
سلام
بازم همون مشکلات همیشگی یه آدم عوضی
چرا اداره اینطوریه آخه ؟
خوب صبرداشته باشید الان می گم چی شده ؟؟؟
امروز رفتم سر کار بگید خوب کلا همیشه همینطوریه با اینکه با کسی کار نداری با تو کار دادن
اومدم کمک کنم به میز روبرویی با اینکه وظیفم نبود اونم مثل آنتن گوشیرو برداشت برای اینکه خودی نشون بده گفت :
ا ا ا ا ا آقای x خانم y داره مشکل منو حل می کنه ؟
طرفم از فرصت سو استفاده کرد فوراً پرید اومد تو و شروع کرد به حرفهای چرند زدن و گفت: ما این سیستمو دادیم به شما که نگاه کنید و درگیر سیستم بشید .
دقت کنید طرف نمی گه که هدف ما از این کار چیه سعی میکنه توپو بندازه تو زمینت نمی گه که قراره چی کار کنی با این
سیستم فقط می خواد درگیرت کنه درگیرت کنه که بیبنه این وسط چه سو استفاده ای می تونه ازت بکنه و دقیقا نمی
دونه که ازت چی می خواد انگاری آزار دارن یه مشت مدیر کار نابلد ریختن اینجا نمی دونن چی می خوان فقط می خوان
اذیت کنن نمی خوان تو سر جات باشی چون سر جای اونام اینجا نیست حالا باید چی کار کرد با این آدما یا چطوری رفتار
کرد من نمی دونم خلاصه قضیه چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط می دونم حد الامکان باید سعی کنی درگیر نشی
چون بقیه می خوان از آدم سو استفاده بکنن.