یه سوالی در ذهنم وجود داره و اینکه چرا بعضی آدم ها بد می شوند مگه از اول که به دنیا اومدند بد بودند ؟
توی داستان های فانتزی خیلی چیزها وجود داره و مهمترین چیزی که دارم می بینم همینه که بعضی آدم ها بد می شوند فقط به خاطر اینکه در کودکی یکی بهشون بدی کرده و کینه اونو به دل گرفتن مثلاً در" داستان اسباب بازی" یا داستان " آلیس آنسوی آینه " که بر حسب تصادف ارادت خاصی به نویسنده اش یعنی کارول دارم نشان می اد که در گذشته آدم هایی که نقش منفی توی این دو کارتون داشتند یه ظلمی در حقشون شده بود و اونا فکر می کردن که طرد شدن و کسی دوستشون نداره ؟؟؟؟
حالا سوال اینجاست که واقعاً دلیل بد شدن آدم ها همینه یعنی این آدم هایی که این همه جرم و جنایت می کنن چرا این کارها رو انجام می دن ؟؟؟
یعنی اگه با هیپنوتیزم بتونیم این خاطره بد رو از ذهنشون پاک کنیم دوباره آدم های خوبی میشن یا اینکه اگه دوباره یه نفر یه ظلمی بهشون بکنه دوباره بد میشن
چرا کلاً آدم ها فقط اگه کار اشتباهی کنی باد می گیرن و چرا خوبی دیگران رو یادشون نمی مونه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا این جور آدم ها خودشون رو فقط با یک ظلمی که در گذشته بهشون شده توجیه می کنند والا چه توجیهی برای کارهای بدشون می تونن داشته باشن !!!!!!!!!