سلام امروز صبح ساعت ۹ پاشدم نمی دونم چرا اینقدر دیر شد اول ۷ صبح بود بعد ساعت که دوباره نگاه کردم ۹ شده بود رفتم یه کم ورزش کردم با ۵۰۴ خوندم بعد صبحانه خوردم ساعت شد ۱۱ شاید امروز دنبال عقربه ها کرده بودن زمان بی برکت شده سر در نمی یارم تمرکز نداشتم یه حرف بی خودی بابا بهم زد گفت فلانی میگه خوب اگه یارو خواست معاملرو فسخ کنه تو پولشو میدی یکی نیست بگه خودت پولاتو قایم کردی زیر متکا عوضی به من چه مربوطه من سر پیازم یا ته پیاز پاشدم رفتم حمام بعد اومدم گفتم یه برنامه بچینم امروز بر یم شمال مسیرارو و اب و هواتو تو نقشه با تبلتم چک کردم ساعت ۳ تا ۴ نهار و الان یک ربع به پنجه چقدر امروز زمان بی برکت بود هنوز هیچی درس خوندم، خدایا به دادم برس نمازم دیر شد حداقل تا شب روانشناسی رشدو این کتابش تموم کنم فکرهای بیخودی نکنم و قضیه بابایم کلا بی خیال بشم اگه اینطوری پیش بره مجبورم از فردا برام کتابخونه ولی من تو خونه راحتتر هستم کلا تا ۱۵ اذر مونده ۲۰ روز که ۴ روز شمال ۲ روز درس دادن ۱ روز برای بیمه و ماشین میره میمونه ۱۳ روز که هم باید امارو بخونم هم روش تحقیق ۶ روز امار میشه ۱۲ درس دو تا درس اما. میمونه یعنی دو روز باید ۳ تا درس بخونم عوض دودرس ۷ روز دیگرم باید ۷ تا درس روش تحقیق بخونم خدا کمک کنه به اضافه زبان ببینم چه می شه کرد خدایا خیلی به کمکت نیازمندم این باید حتما تموم بشه البته سعی می کنم حتما اون چهار روز شمالم روش تحقیق با خودم ببرم