شازده کوچولو

دل نوشته ها و خاطرات زندگی(راستش اول می خواستم اینجا یک مکان خصوصی باشه چند روزیه که تصمیم گرفتم عمومیش کنم )

شازده کوچولو

دل نوشته ها و خاطرات زندگی(راستش اول می خواستم اینجا یک مکان خصوصی باشه چند روزیه که تصمیم گرفتم عمومیش کنم )

جمعه ۱۴ اذر

سلام یه فصل روانشناسی با هشت تا لغت ساعت خوابم بهم ریخته شده ۲

پنج شنبه ۱۳ اذر

سلام امروز یه فصل خوندم از روانشناسی و ۸ تا لغت زبان

جمعه ۷ اذر تا چهارشنبه ۱۲ اذر

سلام امروز رفتیم شمال بماند که تا اومدیم راه بیفتیم تگرگ گرفت و نمی خواستیم بریم ولی من راضیشون  کردم انصافا هم هوا خیلی خوب بود تا تاریخ ۱۲ اذر شمال بودیم اوقاف هم رفتم لوله های اب هم خراب شده بود درست کردیم

پنج شنبه ۶ اذر

سلام زمان زیاد گذشته یادم نمی یاد فقط یادمه فصل دوم روانشناسی خیلی سنگین بود و دو سه روز طول کشید تموم شد یک روزشم همین پنج شنبه بود البته فرداش صبح زودم  درس خوندم

چهارشنبه ۵ اذر

سلام هنوز سرما خوردگیم خوب نشده صبح تا ۱۰ خوابیدم بعد بلند شدم  زبان خوندم دوباره ظهر تا ۶ خوابیدم دو روزیکه درس نمی خونم پشتم باد مژده خوره مریضیم که شدم دیگه قوز بالا قوز شده سعی می کنم حداقل این فصل فرایندهای حسیرو  تموم کنم الان ساعت ۱۰ و نیمه از فردا باید جبران کنم برگردم سر برنامه قبلیم ان شا الله شایدم اخر هفته برایم شمال نمی دونم چی میشه فقط نکته مهم اینجاست که به چیز های بی خودی نباید فکر کنم به خصوص اون اداره کذایی همین میرویم بعد تعطیلات خدا بزرگه ان شا الله